غلامرضا اسکندریان؛ سید احمد فیروزآبادی
چکیده
پدیده اسکان غیررسمی بهعنوان یک دغدغه توسعهای، در برنامه ششم توسعه کشور مورد اشاره قرار گرفته است. رویکردهای مختلفی در مواجهه با آن تجربهشده که رویکرد توانمندسازی، متأخرترین آنهاست. این رویکرد از دهه 70 در کشور تجربهشده اما ارزیابیها نشان از عدم توفیق کامل آن دارد. همین امر، زمینهساز طرح این سؤال شده که آیا این رویکرد از ...
بیشتر
پدیده اسکان غیررسمی بهعنوان یک دغدغه توسعهای، در برنامه ششم توسعه کشور مورد اشاره قرار گرفته است. رویکردهای مختلفی در مواجهه با آن تجربهشده که رویکرد توانمندسازی، متأخرترین آنهاست. این رویکرد از دهه 70 در کشور تجربهشده اما ارزیابیها نشان از عدم توفیق کامل آن دارد. همین امر، زمینهساز طرح این سؤال شده که آیا این رویکرد از کارآیی لازم برای ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی، برخوردار است؟ پیگیری پاسخ سؤال با تکیهبر نظرات خبرگان، انجام شد. این پژوهش از نوع کیفی است و از رویکرد روشی نظریه مبنایی تبعیت مینماید. گردآوری اطلاعات، با استفاده از روش مطالعات اسنادی و تکنیک مصاحبه نیمه ساختیافته و تحلیل یافتهها با روش کدگذاری سهگانه دادهها، انجام شد. یافتههای اولیه نشان داد که بررسی نقش رویکرد توانمندسازی، نیازمند نگاهی عمیقتر به ریشههای پیدایش پدیده است. با تدقیق سؤالات و تکمیل فرایند، مقوله "مهاجرت" بهعنوان پرتکرارترین مقوله که توان برقراری ارتباط با سایر مقولات و بسط قضایای نظری را داشت، انتخاب و بهعنوان مقوله مرکزی برای تدوین مدل علّی، استفاده شد. یافتهها نشان داد که ریشههای اسکان غیررسمی در سطوح خرد، میانی و کلان قابل رصد است، بنابراین راهبردها و راهکارهای مدیریت مسئله نیز میبایست در سطوح مختلف دیده شود. تفکیک راهبردهای کلان – مبدأ، میانی – مقصد و خرد – مقصد ازجمله یافتههای پژوهش است. در این پژوهش تأیید شد که رویکرد توانمندسازی در صورت اجرای کامل، در مواجهه با پدیده اسکان غیررسمی مؤثر بوده که در سطح خرد – مقصد، قابل اجراست.